اسد مالک

شهید اسدالله ذوالقدر جانشین گردان مالک اشتر لشگر 27 حضرت محمد رسول الله (ص)

اسد مالک

شهید اسدالله ذوالقدر جانشین گردان مالک اشتر لشگر 27 حضرت محمد رسول الله (ص)

اسد مالک

شهید اسدالله ذوالقدر جانشین گردان مالک اشتر لشگر 27 حضرت محمد رسول الله (ص) و فرمانده گروهان حضرت سیدالشهدا (ع)

کد آهنگ

پشتیبانی

اسلایدشو

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گفتگوی خبرنگار با مادر شهید» ثبت شده است

گفت‌وگوی «جوان» با  مادر سردار شهید اسدالله ذوالقدر در ایام سالروز شهادتش

دقیقاً 9 روز بعد از قبول قطعنامه 598 و همزمان با عملیات مرصاد در 5 مرداد ماه 1367، در چهار زبر کرمانشاه، رژیم بعث عراق در جاده اهواز- خرمشهرنیز دست به تحرکاتی زده بود.

شهید اسدالله ذوالقدر

اینجا بود که پیام منادی انقلاب بار دیگر بر جان دلاوران و همرزمان خوش نشست و هر‌ که هر‌‌چه در توان داشتند برداشتند و راهی شدند تا بار دیگر صلابت مردان خمینی‌(ره) ‌را در کارزار جنگ و جهاد به رخ بکشند. همین حضور دلیلی شد تا این حمله سراسری ناکام مانده و نقشه دشمنان اسلام بر باد رفت. اما آنچه در این میان حائز اهمیت است این است که شهدا و ایثار‌گران این عملیات که ‌ به دلیل همزمانی با «عید غدیر» به «عملیات غدیر» شهرت یافت، گمنام مانده و در گمنامی به شهادت رسیدند.

آنچه پیش روی دارید مادرانه‌های «زهرا قراخانی» مادر سردار شهید اسدالله ذوالقدر است که در پنجمین روز از مرداد ماه 1367، در زمانی که بسیاری می‌اندیشیدند با پذیرش قطعنامه، در باغ شهادت بسته شد به دیدار معبودش شتافت.

اسدالله خمس خانواده ذوالقدر‌ها شد

در آخرین روزهای خرداد ماه، راهی خانه مادر شهیدی می‌شویم که فرزندش را در آخرین روزهای جنگ عراق علیه ایران از دست می‌دهد. زهرا قراخانی نمونه دیگری از مادران مهربان و دلسوز شهداست که فرزندش را فدایی انقلاب خمینی‌(ره)‌ و اسلام می‌داند. مادر شهید از فرزندش اینگونه برایمان روایت می‌کند: پسرم شهید اسدالله ذوالقدر از همان سربازان در قنداق امام‌خمینی بود که در 13فروردین ماه سال 1342 در یکی از روستاهای تاکستان به دنیا آمد.

اسدالله دوساله بود که راهی تهران شدیم. علی‌اکبر پدر اسدالله مردی مؤمن، متعهد و آگاه بود که برای کسب رزق حلال از هیچ تلاشی دریغ نکرد. روح بلند اسدالله در کنار دسترنج و رزق حلال با اسلام و قرآن رشد و پرورش پیدا کرد. من پنج فرزند داشتم، که اسدالله خمس فرزندان من شد.

اسدالله از همان دوران کودکی نسبت به همسالان خود دارای ویژگی‌های برجسته، هوش و استعداد فوق‌العاده‌ای بود و به دلیل علاقه فراوانی که به کسب معارف دین، علوم اسلامی، قرآن و حدیث داشت، همراه دوستانش راهی مکتبخانه شد و در مکتبخانه به تحصیل علوم دینی پرداخت.

اسدالله عامل به قرآن بود

آری! اسدالله بیشتر وقت خود را در مسجد و هیئت‌های مذهبی می‌گذراند تا از مجالس مذهبی و هیئت‌های قرآنی بیشترین بهره را ببرد. در نهایت همتش اسدالله از قاریان قرآن شد و به فضل خدا توانست از این موهبت الهی نهایت استفاده را نماید.

زهرا قراخانی با ذوقی و‌افر از داشتن چنین فرزندی می‌گوید: پسرم قرآن را فقط حفظ نمی‌کرد، بلکه واقعاً به آن عمل می‌کرد. شهید اسدالله ذوالقدر از کسانی بود که خودش قاری قرآن بود و در بحث قرآنی جزو پیشروان دوستان و همرزمانش درمناطق عملیاتی بود.

دوران راهنمایی اسدالله با اوج‌گیری انقلاب اسلامی همراه شد. اسدالله مبارزات سیاسی و اجتماعی خود را با حضور در راهپیمایی‌ها، تکثیر و توزیع نوار، اعلامیه و تشویق جوانان به شرکت در مجالس سیاسی علیه رژیم شاهنشاهی آغاز کرد.

عاش سعیدا و مات سعیدا...

او به خوبی می‌دانست که راه نجات مردم و اسلام از قید و بند‌های استعمار و استثمار و رسیدن به جامعه آزاد، احیای ارزش‌های اسلامی است. او لحظه‌ای از مبارزه و افشای ظلم رژیم منحوس پهلوی غافل نشد. او با تلاش، جدیت و اخلاق حسنه‌اش هادی دوستانش بود. اسدالله در حمله به پادگان شاهپور و پیروزی انقلاب اسلامی نقش مهمی را ایفا نمود. او از کوچک‌ترین موقعیت، نهایت بهره‌مندی را در بیان اهداف دین مبین اسلام برد. او سرباز امام خمینی‌(ره )‌بود که در دوران آشنایی با اسلام راستین و فراگیری علوم اسلامی ارتباط خود را با قشر مستضعف جامعه که خود نیز از آن قشر بود، حفظ نمود و اندیشه خدمت به خلق را در افکار و عمل ثابت کرد.

باید مادر باشی تا میان طنازی‌های مادرانه‌ها و ایثار فرزند در راه آرمان‌های انقلابت، معنایی پیدا کنی که فهمش دور از نظر نباشد، مفهومی که میانه واگویه‌های مادر شهید ذوالقدر به گوش جان می‌نشیند: با آغاز جنگ تحمیلی پسرم اسدالله دیگر تحمل ماندن نداشت و برای رزمی بی‌امان در مصاف با دشمنان قسم خورده راهی کردستان شد. کوه‌های سر به فلک کشیده و صعب‌العبور اورامانات کردستان خود گواه رشادت‌ها و حماسه‌آفرینی‌های اسدالله و همرزمانش است.

در سال 59 قبل از جنگ تحمیلی علاقه‌مندی شهید و چند تن از دوستان به آنچه در کردستان می‌گذشت باعث حضور او در اورانات کردستان شد و آشنایی او با پاسداران باعث حضور دائم او در جبهه و عضویت در سپاه شد. به لحاظ روحی بسیار شاداب، پر‌نشاط و برون‌گرا بود روحیه‌اش جوری بود که با همه می‌جوشید، اخلاق خوبی داشت. اسدالله بسیار اهل مطالعه بود و ورزش. با شوقی فراوان همراه مادر، لابه‌لای خاطرات اسدالله را ورق می‌زنیم: مدتی بعد اسدالله در واحد تبلیغات و انتشارات غرب کشور منطقه 7 جهادی دیگر را آغاز کرد و توانست با جدیت فراوان به همراه دو تن از دوستان شهیدش علی‌اصغر سیری و احمد دادستان‌ کتابی به نام «محراب خونین باختران» درباره چهارمین شهید محراب شهید آیت‌الله اشرفی تهیه کند.

حضور در جبهه‌های غرب، ارتباط مستقیم با یگان‌های رزم و مناطق عملیاتی و بر‌نامه پشتیبانی‌های و فرهنگی و رسیدگی به امور ایثار‌گران از جمله خدمات شایان ذکر اسدالله بود.

5 مرداد ماه 1367 همزمان با شهادت اسدالله، نام پسرم در پادگان دوکوهه در بین نماز ظهر و عصر رزمندگان عاشق در حسینیه حاج همت به عنوان نفر اول مسابقات عقیدتی لشکر معرفی شد. نفر اول شهید اسدالله ذوالقدر بود و تنها کسی که از شهادتش خبر داشت برادرش احمد بود اما برای تضعیف نشدن روحیه بچه‌ها به نیروهای لشکر نگفته بودند. بحق گفته‌اند عاش سعیدا و مات سعیدا...

خیری که در ازدواجش بود

شهیدم در طول حضور در مرخصی یا پشت جبهه همه تلاش خود را صرف خانواده معزز شهدا و ایثارگران و فرزندان آنان می‌کرد و از دستگیری مستمندان با اندک درآمدی که داشت هرگز فروگذار نکرد و بارها دیده شده بود اموال خود را به سادگی می‌بخشید. پسرم هر زمان حرفی از ازدواج پیش می‌آمد می‌گفت: «اگر من بخواهم ازدواج کنم، بسیار راغب هستم که با یک همسر شهید ازدواج کنم که کار خیری هم انجام داده باشم.»

دوراندیشی و آینده‌نگری و تحلیل و فهم سیاسی خوبی نیز داشت از همرزمان او پرسیدم در پذیرش قطعنامه مبنی بر پایان جنگ شهید چه می‌کرد. یکی از همکاران گفت: «ابتدا بسیار گریه کرد و در گوشه‌ای در محوطه تنها ماند و سپس رو به ما کرد و گفت بچه‌ها آماده باشید باید برویم و معلم شویم به‌ویژه معلم فرزندان شهدا. الحق هم معلم شد و زندگی کردن را به‌نیکی آموخت.» آری !شعف دفاع از کیان نظام اسلامی او را به مناطق عملیاتی جنوب فرا خواند. گردان مالک اشتر لشکر 27 محمد رسول‌الله ( ص) میعاد‌گاه عشق بازی او شد.

اسدالله، شیر بیشه کارزار بود

اسد را بحق اسد خدا نامیدند زیرا شیر بیشه نبرد در عملیات‌های خیبر، بدر، والفجر 8، کربلای یک، کربلای 5، نصر 6، بیت‌المقدس 2، بیت‌المقدس 4، غدیر و ... حماسه‌آفرینی‌ها نمود. در مدت حضورش هشت‌بار مجروح شد. اسدالله، شیر بیشه کارزار بود. دل خانواده هم همراه فرزندشان بود زیرا آنان می‌دانستند که چیزی جز شهادت در راه خدا نمی‌تواند اسدالله را آرام کند. اسدالله با ایمان و اعتقاد راسخ به درستی مسیر پر بهجت پیر جماران می‌اندیشید.

در نهایت شلمچه در پنجمین روز از مرداد ماه 1367 محل قرار اسدالله با مولای خود ابا عبدالله‌الحسین‌(ع) ‌شد. فرمانده گروهان سید‌الشهدا (ع) ‌و جانشین گردان مالک‌اشتر پس از باز‌پس‌گیری پاسگاه زید در حالی که 9 روز از قبول قطعنامه می‌گذشت بر اثر اصابت ترکشی که مأمور آسمانی‌شدن اسدالله ذوالقدر به سوی معبودش بود به شهادت رسید.

شادی روح شهیدان و امام شهیدان صلوات

نویسنده : صغری خیل‌فرهنگ        

  • اسدالله